کارن سرهنگیکارن سرهنگی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

دنیای ما **کارن**

هدیه روز مادر

آوا خانوم زحمت کشیدن  واسه ی من و مامانش و مامان بزرگش و زن دایییش تو خونه ی آقاجون جشن روز مادر گرفتن قربونت برم مهربونم دست گلت درد نکنه تازه واسه همه مون کارت تبریک درست کرده بود کار خیلی قشنگی بود آوا جوونم ممنون ...
3 ارديبهشت 1393

خبر خبر

کارن میخواد راننده ماشین آشغالی شه مامان: پسرم بزرگ شدی میخوایی دکتر شی؟ کارن: نه مامان:میخوایی خلبان شی؟ کارن:نه مامان: میخوایی چکاره شی؟ کارن: غان نانایی (ماشین نارنجی) مد یباس نانایی ( مرد لباس نارنجی) مامان: ای خاک بر سر من ...
2 ارديبهشت 1393

شیرین زبون

چند تا از شیرین زبونیات دوردونه ی  مامان که من عاشقشونم: دیشب 31/1/93 : شب      قوش     مامان =شب خوش مامان -اسمت چیه ؟ کانن(kanen) -اسم بابات چیه؟ کابیز -اسم مامانت چیه؟ زیتا چند روز پیش : تمباح=تمساح        پیزا=پیتزا         مهی=ماهی    بنتنت( bantant)=بستنی   اگند=الوند، البته الان دیگه یاد گرفتی و میگی: اوند ولی من همون اگندتو دوست داشتم    راستی اولین جمله ای که گفتی و بابا کلی ذوق کرد این بود:  ...
1 ارديبهشت 1393

پسر جیغ جیغو

این روزا خیلی بداخلاق شدی پسرکم همش جیغ میکشی و بهونه می گیری دیشب دیگه بابا رو حسابی عصبی کردی اونم دعوات کرد سرت داد کشید و از دستت فرار کرد رفت پایین  تو هم ساکت شدی  منو کشوندی تو اتاق و گفتی بابا کو ؟ گفتم از دست جیغای تو قهر کرد رفت یه کم روت تاثیر گذاشت و یه ریزه ناراحت شدی ولی گیر دادی به من که بیا بازی کنیم یک ساعت و نیم باهات بازی کردم و در کنارش همش تو گوشت می خوندم که جیغ زدن و بهونه گرفتن کار بدیه دیگه نباید این کارو بکنی نباید مامان بابا رو اذیت کنی و تو هم با حرکت سر می گفتی ((ام)) یعنی باشه. بابا که اومد گفتم پسرم بدو برو بابا رو بغل کن و بوسش کن تا باهات آشتی کنه ولی تو مغرور قبول نکردی و گفتی no ...
26 فروردين 1393