کارن سرهنگی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره
سفر پنج روزه به تهران 
تو این سفر اصلا به کارن خان خوش نگذشت چون مامان همش در حال خرید کردن بود و کارنی هم که مثه باباش متنفر از بازار و خرید 
عکس ها در ادامه مطلب
هر ماشینی که میدید میخواست باهاش عکس بگیره این پسر شهرستانی من 
پارک ژوراسیک - از استرس کلاهشو کشیده رو صورتش
کارن و لوبیای سحر آمیز
منتظر پیتزا
در حال بهم ریختن اتاق خاله سارا
نظرات (14)
همیشه به شادی و سفر و خرید و ددر دوستم
عااااشقشم اونجا که کلاهش رو کشیده رو سرش
ما هم دوروز پیش پارک ژوراسیک بودیم و آیدین اولش نزدیکشون نمیرفت و آخرش پشت حفاظ ها تو چمن بود
نوش جونت پیتزا هات کارن گلم...همیشه بخندی الهی مامان کارن( رزیتا )
کارن ما حتی جرات نمیکرد مستقیم نگاشون کنه 
هرچند خریدامون رو همیشه باهمیم اما با ذوق و اشتیاق نیست
خوب پسرمون عشق ماشینه
اییییییییییی جانم که کلاشو کشیده سرش.........
منم تسیدممممممم
اییییییییییییییی جان چه انتظاری کشیده بچه واسه پیتزااااااا
مامان کارن( رزیتا )
پی بهمون سربزنید تا کهرزاد منو نکشته
واسه ما زنا بهترین قسمت سفر همین بازار رفتن و خریدکردنشه
از تو عکسا معلومه به کارن جونمم خوش گذشته نوش جونت پیتزا عزیزم
ماشالا هر دفعه نازتر و اقاتر میشی
عاشقتم بخدا
مامانی میگفتی میای تهران در خدمت باشیم خوشحال میشدیم عزیزم اونوقت با هم میرفتیم خرید
ایشالا همیشه خوش باشین
