4ماهه بودم که رفتیم شمال
بازم استرس و نگرانی ، حالا با یه کوچولوی ٤ ماهه چجوری بریم سفر؟؟!! ولی کوچولوی ما اونقدر مهربون و شیرین بود که نه تنها اذیتمون نکرد ، تازه شده بود یه سرگرمی واسه همسفرامون ، با اون قیافه متفاوت و موهای رنگی حالت دارش شده بود یه سوژه واسه مردم توی نمک آبرود- از سفر که برگشتیم پسرخاله کارن یعنی باراد کوچولو به دنیا اومد و کلی ما رو خوشحال و ذوق زده کرد.
کارن نمک آبرودخرداد91
کارن و خاله سارا
کارن و زن دایی
دایی توماج و خانمش و کاکاری
بی معرفتا بابامو چکار کردید؟؟؟؟
کارن و عمو آرمان در ارتفاعات البرز
خاله سیما(دختر دایی مامان)-مامان و کاکار-زن دایی
دایی و مامان و کارن
کارن جون و مامان و باباش
عمو سیامک- دایی توماج- کارن
کارن و خاله ریحانه
کارن و عمو جان
بابای کاکاری