کارن سرهنگیکارن سرهنگی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

دنیای ما **کارن**

فردا نری اداره

هر شب قبل از خواب: مامان فدا (فردا) نی (نری) ادایه (اداره) بابا یباس(لباس) میپوشه من میبره خونه عمه ایا (لیلا) من گیه(گریه) می کونم (می کنم) یه کتاب براش خریدم ((ادب و نزاکت))(( به قول خودش :ادب و نیزاکه )) عاشقشه ولی هر چی گفته رو دقیقا برعکس انجام میده براش می خونم : با دهان پر کارن: حف(حرف) نزن مامان:اگه ناخواسته خوردی به کسی بگو کارن: بقبشید (ببخشید) مامان:وقتی مهمون اومد خونتون کارن: بفما (بفرما) بیشین یو ( رو ) مب (مبل) مامان: وقتی عطسه می کنی کارن:یه دسمای (دستمال) بیگی جو دهنت (بگیر جلو) مامان: وقتی همسا...
22 شهريور 1393

ماشین خرابه

پسرم عاشق این ماشینه  (به قول خودش ماشین داغووونه خرابه ) . این ماشین همیشه تو خیابون پایینی خونه آقاجون اینا پارکه و کارن هر بار که میریم خونه آقا جون باید حتما یه سری بهش بزنه ...
8 شهريور 1393

مردادماه

سلام سلام  مرسی از دوستای گلی که جویای احوالمون بودن هزار تا بوسه تقدیم به دوستای مهربون وبلاگیمون اتفاقای تلخ و شیرینی داشتیم : اول اینکه نت نداشتیم قطع بود   - عروسی دوست بابای کارن جون رو داشتیم خیلی خیلی خیلی خوش گذشت - سالگرد  مرحوم دایی بنده بود -  نامزدی بهروز داداش بنده با مونا خانوم  رو داشتیم - کارن خان دوربین رو داغون کرد به قول خودش دادیم تعمیر گفتن اینجا درست بشو نیست باید ببرین تهران و آخر اینکه  کارن خان ماشین شارژی خریدن کلی هم عکس داشتیم براتون که متاسفانه .........       ...
16 مرداد 1393