معنی نام کارن
مهرماه 94 + سفر چادگان
** مامان چه جوری منو بزرگ کردی ؟ - خب بهت شیر دادم بعد که کمی بزرگتر شدی بهت غذا دادم میوه دادم کم کم بزرگ شدی ... ** نه نه نه فکر کنم با تلمبه بادم کردی چی بگیم دیگه تاثیر این کارتوناست ** مامان تو چه جوری دست درآوردی ؟! حالا من چه جوابی بدم ای خداااااااااا ** مامان بیا دفترم کارت کارم الهی که قربون خودتو و دفترت برم من عشقم صدام می زنه مااااااامان ...... چون بابا خوابه من آروم میگم بله **میگه مامان چرا صدات قطع شده مگه فیشات خراب شدن ؟؟ بذار بیام فیش ها رو درست کنم بقیه در ادامه مطلب 30 مهر ماه یه مسافرت کوتاه3 روزه با دوستای مهربون...
نویسنده :
مامان کارن( رزیتا )
8:15
سفر پنج روزه به تهران
تو این سفر اصلا به کارن خان خوش نگذشت چون مامان همش در حال خرید کردن بود و کارنی هم که مثه باباش متنفر از بازار و خرید عکس ها در ادامه مطلب هر ماشینی که میدید میخواست باهاش عکس بگیره این پسر شهرستانی من پارک ژوراسیک - از استرس کلاهشو کشیده رو صورتش کارن و لوبیای سحر آمیز منتظر پیتزا در حال بهم ریختن اتاق خاله سارا ...
نویسنده :
مامان کارن( رزیتا )
8:59
شهریور کارنی
بقیه عکس ها در ادامه مطلب دکتر کارن نمایشگاه نقاشی دختر خاله آوا جون کارن و مجله های کتابخونه..... اولین بارش بود میرفت کتابخونه براش خیلی جالب بود کارن و کیک انتخابی خودش به مناسبت قبولی دانشگاه پسرخاله علی جون کیک خوردن همان و فورا خوابیدن همان طبق معمول شهر بازی رنگین کمان و بعد از کلی بازی و جیغ و داد .... رستوران رنگین کمان شهر بازی کیو پارک شهر مزرعه هویچ و آموزش تیراندازی اسباب بازی های جدید کارن خان اینم یه عکس پدر پسری خروس جنگی هنر نمایی ه...
نویسنده :
مامان کارن( رزیتا )
13:59
کارن 3 سال و نیمه
پسر سه سال و نیمه ی من خیلی چیز فهم تر ومهربونتر از قبل شده قربونش برم الهی این روزا بازیش شده اینکه من فلانی ام تو فلانی باش بعد باید دیالوگا و حرکات فلانی ها رو انجام بدیم : -من جی تی آیم تو پلیس باش : من یه ماشین میبرم تو دنبالم کن - من اکشن من 2 ام تو اکشن من 7 باش : حالا بیا با هم بجنگیم - من پلنگ صورتی ام تو پروفسور باش : من میخوام ساندویچ بخورم تو بگو نه نخور اول باید گیاه سبزو پیدا کنی - من جری ام توتام باش :........ - من بابم تو پاتریک باش:........ و .... و.... و.... واسه من و کامی خیلی کسل کننده ست ولی کارن جون عاشق این بازیه و ول کنم نیست بقیه عکس ها در ادامه مطلب ...
نویسنده :
مامان کارن( رزیتا )
10:55
گشت و گذارهای دخترخاله پسرخاله ایی
با هم بریم ادامه مطلب پسر خاله باربد جون - کارن خان - دختر خاله آوا جون از همه کوچولوتره پسر خاله باراد جون خاله جون- آوا جون - کارن جون ...
نویسنده :
مامان کارن( رزیتا )
10:57
بازگشت همه به سوی اوست
بعدازظهر روز شنبه 16 خرداد 94 مادربزرگ کارن به رحمت خدا رفتن ..... روحشون شاد و جاشون توی بهشت باشه کارن روز اول سراغشو گرفت گفتم بیمارستانه ، دیگه چیزی نگفت .... ولی احساس می کنم که میدونه ولی به روی خودش نمیاره ...
نویسنده :
مامان کارن( رزیتا )
12:51
بعداز ظهرا و دوچرخه سواری
هر روز بعداز ظهر کارن و دوچرخه ش تو پارک پایین خونمون البته پارک که نمیشه گفت ... بوستان محلی به قولی هزار ماشالا همون روز اولی رکاب زدنو یاد گرفت بقیه در ادامه مطلب کارن و دختر عمو آناهیتا جون حاضر نیست موهاشو سشوارکنه قایم شده که موهاشو سشوار نکنم دوشاخه رو از برق میکشه قیافه ی شاکی پسرم ...... واسه اولین بار با خودم بردمش استخر ولی اجازه ندادن ببرمش تو ..... گفتن ایشون آقا شده باید با باباش بره استخر ..... نمیدونید چقد ناراحت شد و بهش برخورد و گریه کرد .... تا روز بعدش همش می گفت اون خانوما بد بودن چرا نذاشتن من برم استخر  ...
نویسنده :
مامان کارن( رزیتا )
9:10
عکس های جامونده از پارسال
ر قص گل پسر با موهایی که مامان کوتاه کرده حقته مامان وقتی آرایشگاه نمیری شانس آوردی عمه به دادت رسید و موهاتو درستشون کرد خخخخخخ ...
نویسنده :
مامان کارن( رزیتا )
11:07